تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 17

نام تاپيک: نصرت رحمانی

  1. #1
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض نصرت رحمانی

    سلام دوستان ...

    خب اين تاپيك رو زدم تا اشعار آقاي نصرت رحماني رو اينجا قرار بديم.

    اول يه مقدمه از زندگي نامه ي ايشون :


    نصرت رحماني سال 1308 در تهران به دنيا اومده. و يكي از شاعران اشعار نو به شمار مي رود.
    نصرت رحماني دوره هاي دبستان و دبيرستان رو در تهران به پایان رسوند و سپس وارد مدرسه پست و تلگراف و تلفن شد. بعد از فارغ التحصيلي مدتي در راديو مشغول به كار شد.
    ايشون سابقه ي كار و مدير مسئول بودن در مجله ي " زن روز " رو هم دارند و مسئول قسمت شعر و ادب اون مجله بودند.
    در دهه ي 40 و 50 هم طرفداران زيادي داشتند.

    ايشون جايي در مورد خودش مينويسه :

    نصرت رحماني هستم ... زاده و پرورده ي تهران. حرفه ام قلم زني است ... همين !

    آقاي رحماني صاحب 9 دفتر شعر هستند كه اسامي اون ها به شرح زير است :


    * كوچ 1333

    * كوير 1334

    * ترمه 1334

    * ميعاد در لجن 1336

    * حريق باد 1349

    * درو

    * شمشير معشوقه ي قلم

    * پياله دور دگر زد

    * در جنگ باد


    آقاي نصرت رحماني تا زمان فوت خودشون در شهر رشت زندگي مي كردند و در سال 1379 درگذشتند.


    منبع : ويكي پديا / شعر نو


    موفق باشيد

  2. 5 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید




    د
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ن
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    م
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ه
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ی
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ت
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    (آپدیت تا پست14#)
    Last edited by Atghia; 06-03-2013 at 20:47.

  4. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    خب اولين قطعه ي شعر ايشون رو قرار ميدم با نام " با گريه بخند "






    ایمان بیداد
    به عهدی داد
    روح فریب ام ، بی تو ... بی تو
    قانون گردابم ، سرابم ، نقش آبم
    بی تو ... بی تو
    بی ایمنی ، شوریدگی ،
    در قعر خوابم

    ای بی تو من بی خویش ، بی خویشتن ، بی کیش
    خاری هدف گم کرده در دهلیز بادم
    بی تو ... بی تو
    طیف غباری خفته بر دریای شن زار
    خون شب ام

    هذیان تب آلود دردم ، بی تو
    بی تو
    رمز سکوت ام
    راز بهت ام
    رنگ یادم
    بی تو ... بی تو

    تو ، بی تو
    از زندگی بیزار
    تا مرگ راهی نیست ، بی تو
    ای بی من و در من
    بی من تو هم آنی و اینی
    ای بی تو من گرداب و یرانی
    قانون بی رحم پریشانی
    چنینی ؟
    بدرود ، بدرود

    این اشک و هق هق گریه مردی پشیمان نیست
    مردان نسل ما
    با گریه
    می خندند ، بی تو
    ای بی تو من ، بی من
    آیا تو هم اینگونه می خندی ؟
    با گریه خندیدن نه آسان است
    بی تو

  6. 3 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    خب دوستان ...

    اينجا هم يه خاطره اي بنويسم از آقاي نصرت رحمانی از خودشون كه زحمت اين رو دوست عزيز [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كشيده :


    یه روز رفته بودم ساختمان آلومینیٌم ... داشتم از آن بالا بیرون را تماشا می كردم كه فكر خودكشی به سرم زد... آن روزها روزهای تلخی برایم بود .خیلی افسرده بودم و حال وهوای خوبی هم نداشتم ...
    در آن لحظه فکر خود کشی بد جوری به ذهنم رسوخ کرده بود....اما هر چه سعی كردم كه خودم را پرت كنم ..نتونستم..
    آخر سر ،به جای خودم یه تف انداختم پایین!!


    و اين شعر زيبا در ادامش :


    آیا هیچ پرنده‌ای
    از لبه‌ی پنجره‌ای به قصد خودکشی پریده است؟
    چه قرصی مصرف می‌کنند اسکله‌ها؟
    تا زانو در آب نشسته‌اند در برابر غروب
    که چه چیزی را به یاد بیاورند؟
    آیا کسی هست که شهادت دهد
    ما در نگاتیوهای سوخته می‌خندیدیم؟

    شاعر : رضا جمالی حاجیانی

    موفق باشيد
    Last edited by Hamid Hamid; 12-08-2012 at 22:24.

  8. 3 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    این روزها

    اینگونه ام ،ببین:

    دستم، چه کند پیش می رود، انگار

    هر شعر باکره ای را سروده ام

    پایم چه خسته می کشدم، گویی

    کت بسته از خم هر راه رفته ام

    تا زیر هر کجا

    حتی شنوده ام

    هر بار شیون تیر خلاص را

    ای دوست

    این روزها

    با هر که دوست می شوم احساس می کنم

    آنقدر دوست بوده ایم که دیگر

    وقت
    خیانت است

    انبوه غم
    حریم و حرمت خود را

    از دست داده است

    دیریست هیچ کار ندارم

    مانند یک وزیر

    وقتی که هیچ کار نداری

    تو هیچ کاره ای

    من هیچ کاره ام: یعنی که شاعرم


    گیرم از این کنایه هیچ نفهمی

    این روزها

    اینگونه ام:

    فرهادواره ای که تیشه خود را گم کرده است

    آغاز انهدام چنین است


    اینگونه بود آغاز انقراض سلسله مردان

    یاران

    وقتی صدای حادثه خوابید

    بر سنگ گور من بنویسید:

    یک جنگجو که نجنگید

    اما ...، شکست خورد
    *


    * حمید تاپیک فوق العادهایه تبریک میگم بهت بابت این حسن سلیقه.
    *پست بالا که به کمک احمد گفتی هم عالی بود.مخصوصا اینکه با توضیح همراهش کردی.
    * من جنگیدم.........


  10. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام ...


    خب عزت خداي را عز و جل كه 2 نفر تو انجمن ادبيات ديدن اين تاپيك رو : دی

    ممنون از هر 2 عزيز.

    2 تا موضوع :

    1 _ اين وبلاگ درباره ي آقاي نصرت رحماني هستش ... ديدنش خالي از لطف نيست هرچند از سال 88 به روز رساني نشده :

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    2 _ مورد دوم هم اينكه يه شعر مي خواستم قرار بدم از ايشون كه ميشه رد پاي " بوف كور " و صادق هدايت رو ديد در اين شعر :


    رفتم
    رفتم و با باد های سوخته رفتم
    در رگ آن راه پرت تف زده رفتم
    سينه ز اندوه ها ی گمشده ، تفتم
    رفتم

    رفتم و و بردم زنی که زندگيش را
    باخت سر نرد شعر های سياهم !
    رفتم و بردم زنی که دوزخ چشمش
    سوخت مرا
    سوخت ، سوخت
    کرد ، تباهم ...



    موفق باشيد

  12. 3 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض هشــــدار

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    هشدار

    نوک پرنده را

    هرگز مبند

    با بال‌هایش آواز خواهد خواند

    پر و بالش را در هم مشکن

    با آوازش خواهد پرید تا اوج کهکشان

    لبان شاعر

    را مبند

    Last edited by Ahmad; 14-08-2012 at 14:00.

  14. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    به دخترم گفتم :
    ـ طنین
    عاشقانه دگر مرده است در رگ در.
    و تجربه تمامی معیار نیست ،
    نیست ،
    که نیست
    ولی تسلایی است.
    بر این مسکن بی رحم اعتیاد مکن .
    که اعتیاد عبث اعتبار می بخشد.
    ز اعتبار عبث انحراف می روید ،
    و باز فاجعه تکرار می شود ،
    تکرار…!

    به دخترم گفتم :ـ دری که کوبه ندارد کسی نخواهد کوفت
    در انتظار مباش .
    دوباره دخترکم گفت :
    ـ کیست ؟
    کیست ؟
    گریست !

    سکوت بود و سکون.
    که گفت دخترکم.
    ـ هزار دست کوبه ی پولادی بزرگ چرا ؛
    به در نمی بندی
    که نعره ی هر یک ،
    بزرگتر ز تپش های خواهشم باشد؟

    صدای در برخاست .
    کسی به در می کوفت .
    نه با دو دست ،
    که با قلب ،
    با غمش ،
    با ..،
    با …!


    *حمید میخوای برات تو روزنامه اگهی بدم بیان تاپیکو ببینن.خخخخخخخخخخ :د ی

  16. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    *حمید میخوای برات تو روزنامه اگهی بدم بیان تاپیکو ببینن.خخخخخخخخخخ :د ی
    روزنامه كه هيچي ما تو تلويزيون هم آگهي بديم كسي نمي بينه : دی



    آنک منم
    فرزند قرن های پیاپی
    و قاره های گمشده در اعصار
    از یاد برده موطن خود را
    وز ذهن خود زدوده قرن آهن و خون را



    آنک منم
    بنگر چگونه دست تکان می دهم
    گویی مرا برای وداع آفریده اند
    و با عصا
    آرام در گاهواره غنوده ام
    هان کاتبان،ثبّات ها
    من را برای نسل های پیاپی صادر کنید
    اینک منم شناسنامه ی تاریخ!



  18. این کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #10
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    یک و صد


    او یک نگاه داشت
    به صد چشم می نهاد
    او یک ترانه داشت
    به صد گوش می سرود
    من صد ترانه خواندم و
    نشنود هیچکس
    من صد نگاه داشتم و
    دیده ای نبود

صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •