تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 12 اولاول ... 456789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 117

نام تاپيک: سید علی صالحی

  1. #71
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    هنوز هم در غياب تو

    نماز ملائک قضا می شود...

  2. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #72
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    می روم، برمی گردم، می ایستم

    واژه ای ویرانگرتر از
    وداع

    نخوانده، نشنیده، نگفته ام.

  4. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #73
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    و من باز با خودم

    از یک خیال دور

    هی در گفت و شنید شب و

    مداد و واژه..

    پیر می شوم


    علی صالحی
    Last edited by F l o w e r; 28-09-2012 at 20:25. دليل: افزودن نام شاعر

  6. 6 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #74
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    همه‌ی روزهای نرفته
    همين امروز است.

    همه‌ی روزهای رفته هم
    همين امروز است.

    شب که بيايد
    شب مجبور است
    تمام شکوفه‌های روشنِ شبتاب را
    باور کند.

    حالا آوازی بخوان
    می‌دانم اين بادهای گرسنه
    از چيدنِ بی‌هنگامِ نی‌زارها آمده‌اند
    اما سرت را که بالا بگيری
    يک آسمان مرواريدِ پراکنده آن بالاست.

    مهم نيست
    آفتاب غايب باشد
    رَدِپای کم‌رنگ همين پرنده تا پُشتِ کوه
    يعنی خيلی چيزها.

    چراغ را بالاتر بگير!

  8. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #75
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    نان از سفره
    کلمه از کتاب
    شکوفه ازانار
    وتبسم از لبانمان گرفته اند

    با رویاها مان چه میکنند؟

  10. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #76
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    که پسین یکی از روزهای دی
    من تو را ازتخیل خداوند ربوده ام
    ...
    من در غیاب تو
    با صبح ، با ستارگان ، با سلیمان سخن گفته ام
    من در غیاب تو
    زخم های بی شمار شب ایوب را شسته ام
    ...
    من طاقت سنگ ام به سرمای زمهریر
    و گرنه سال ها پیش از این
    در غیاب تو
    خدا می دانست که بر من چه رفته بود...
    ...
    و حالا کنار تو را طلب می کنم
    کنار تو را
    که برهنه تر از تخیل دریا و آدمی ست
    ...
    کنار من ایمن است از اسم تو

  12. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #77
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    وقتی غبار قند از طراز تکلمت ،
    پیراهن من است ،
    دیگر چه حاجت به کندوی اردی‌بهشت عسل .
    هر دیگرانی که هست
    بگذار
    قصه بگویند برای هر دیگرانی که هست ،

    به جان‌خریده‌ی خواب‌های تو
    من‌ام .
    تو آن ماه نامکشوفی

    که تنها من
    نشانی‌ات را از آسمان گرفته‌ام .
    نترس !
    ستاره‌های سفر کرده
    مزامیر مرا
    به فانوس‌های شکسته لو نخواهند داد .
    من سپرده‌ام
    دریاها
    به نام تو آرام بگیرند .
    تا رسیدن به شرطه‌ی شب
    راهی نیست .
    تو فقط رد برف را
    تا بلوغ کامل
    گل‌سرخ بگیر و بیا ،
    من با روشنایی واژه‌های تو
    وضو گرفته‌ام.
    من کوچه‌های بی‌نوشته بسیاری را
    رد به رد از عطر پای تو بوسیده‌ام.
    من همین‌جا می‌مانم
    تا سنگ از اذان اسم تو بگذرد ،
    من برای همین آمده‌ام
    تا نور
    سرمست امکان وزیدن شود .
    من آمده‌ام
    تا عین از حروف الفبا بگریزد
    به عشق تو .
    تا شین از تولد نوشتن بگریزد
    به عشق تو .
    تا قاف از قوس آسمان بگریزد
    به عشق تو .

  14. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #78
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    پس کی می‌شود شبی دوباره باز
    من از حوالیِ همين ايستگاهِ پَرتِ پاييزی
    پاکشان و بی‌باور، پيشبازِ سلام و بوسه بيايم؟

  16. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #79
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    نگران ِ آسمان ِ اخم‌ کرده‌ی بی کبوتر نباش
    فردا حتما باران خواهد آمد...

  18. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #80
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    من يکی را می‌شناسم
    صبح‌ها ليبرال است
    ظهرها چپ می‌زند
    و غروب که از کوچه‌ی تاريک می‌گذرد
    زيرِ لب آهسته می‌گويد: "بسم‌الله ...!"

    سید علی صالحی



  20. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •